سلام
از بچگی همیشه مادرم،من و خواهر و برادرم استرس و بدبختی داشتیم....همه چیز سخت بود تا اینکه چند سال پیش پدرم فوت کرد و دوران آرامش ما رسید...
خواهر و برادرم ازدواج کردن و من مجردم...مامانم خیلی میترسم از اینکه اگه یه روز نباشه چی به سر من میاد ( از تنهایی) اصرار شدییییید دارن خانواده ام به اینکه ازدواج کنم...( من تقریبا مستقلم و مشکل مالی و حتی وابستگی ندارم) اگر خدایی نکرده یه روزی مامانم نباشه نمیزارن تنها باشم....مامانمم اصلا راضی به این کار نیست
نمیدونم چیکار کنم...تازه دوسه ساله دارم طعم آرامشو میچشم و میفهمم زندگی بدون حضور مرد یعنی چی از فکر اینکه دوباره یه مرد وارد زندگیم بشه وحشت دارم....به کی بگم خانواده و محیطی که توش زندگی میکنم درکم نمیکنن میگن این همه ادم ازدواج کرد فقط تو یکی نمیتونی؟😔واقعا دارم دیوونه میشم....اصلااااا توان کشمکش و زندگی با یه مرد رو ندارم خییییلی خسته ام