چند شب پیش هم خواب دیدم تو صحرام.یه جنازه است.رفتم جلو دیدم نامزد سابقمه.صورتش درب و داغون بود لباس پاره ای تنش بود.یه کاغذ خونی تو دستش بود چند تا عدد روش بود یکیش 6 بود ولی بقیشو یادم نمیاد.
یه بارم خواب دیدم مادربزرگم تو یه ماشین پژو تشنج کرد مرد.کل راه دانشگاه رو دویدم تا خونه.اخرش رسیدم به خونه یه وصیعت نامه جلو در بود.توش یه چیز هایی در باره ی پول و روستا و خان و سهم نوشته بود.