شما هم از غر غر های مامانتون کلافه شدین؟؟بیاین درد و دل
وای من
اره اره
دارم به فنا می رم
هی غر غر غر
غر غر غر
غرغر نمیکنه ولی خودم خیلی خسته و حساس شدم
دیگه دلم میخواد مستقل و دو نفره زندگی کنم اختیار همه چیز دست خودم باشه
الان اختیار هیچی ندارم تحملمم کم شده
چه غری مثلا
سلام منم مجردم خیلی دوس دارم ازدواج کنم 😣
منم مجردم خانوادم خداییش احترامم رو نگه میدارند اما گاهی اره مثلا مادرم غر میزنه و دلش داماد میخواد بنده خدا به جای من افسردگی گرفته ، مجردی تا یه حدی خوبه ولی مثل من که سنم بالاس آخه تا کی میتونم کنار مادر زندگی کنم احساس میکنم اونها هم خسته شدن
از قدیم گفتن
دو تا زن تو یه خونه با هم نمیسازن
منم غر میزنه ولی سعی میکنم زیاد عصبی نکنم چووون بعضی موقع ها میوفته اون دنده هیییی غررر
بچه هد به نظرتون تو وضعیت موجود جامعه مثل شرایط اقتصادی دیگه امیدی به ازدواج ما دهه شصتی ها هست؟
اره گاهی وقتا انقد اعصابم میریزه ب هم ک اصن دلم نمیخاد از اتاقم بیام بیرون
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
