2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کلن سال اسبیا.خیلی احساساتی هستن.  همیشه طرفدارمادرشونن..

غذا خوردن رو بزار خودش بخوره دیگه. میخواد بره پیش دبستانی دیگه شما نیستی که غذا بزاری دهنش 

حتما باید یادش بدی بره دست شویی

غذا خوردن رو بزار خودش بخوره دیگه. میخواد بره پیش دبستانی دیگه شما نیستی که غذا بزاری دهنش  حت ...

باور کن خیلی سعی دارم ولی بخودش باشه هیچی نمیخوره من ندم بهش نمیخوره.باشه از امروز حتما میگم خودش بخوره

دسشویی چی خودشون میرن یاشما؟؟؟؟

پسر من برا دسشویی رفتن خیییلی وابسته ی من بود اصلا بدون من از عهده ی خودش برنمیومد ولی تو چند روز عزممو جزم کردم اول نحوه صحیح نشستنش رو یاد گرفت و اینکه لباسشو تا کجا پایین بکشه بعدم یادش دادم خودشو بشوره .الان یه دوماهی میشه راحت شدم خودش میره البته میگه بیا دم دسشویی پیشم باش منم میرم وایمسم کارش تموم میشه دستاشو میشوره خودش و میاییم .😬

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    
پسرمن همش منو بوس وبغل میکنه.میگه منو دوس داری😂

پسر منم خیلی بوسم میکنه البته باباش و مادرمم خیلی بوسشون میکنه و این حسش نسبت به من خیلی قوی تره دستامو میبوسه میچسبونه به خودش

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    
شما بچه تون چرتکه فارسی نوشتینش یا انگلیسی؟ من انگلیسی نوشتم اما یه ترسی هم دارم عددها رو بعدا تو ک ...

انگلیسی.فکر نکنم اشتباه کنن چون اموزش مدرسه کلا فرق داره 

 جز راست نباید گفت ،هر راست نشاید گفت...شکوفه۱ بودم قبلا ولی دوس ندارم شکوفه۳ بشم
میدونین من msدارم.واسه همین فقط درگیره بیماریم بودم.بهش نرسیدم.ناراحتم ازین بابت😟

اتفاقا مریض بودین باید زودتر مستقلش میکردین که کارای شخصیشو انجام بده خودتون درگیر نباشین کمتر اذیت باشین

 جز راست نباید گفت ،هر راست نشاید گفت...شکوفه۱ بودم قبلا ولی دوس ندارم شکوفه۳ بشم
اها یه چیز دیگه ۳مهر هست بچم. بنظرتون بخاطر ۳روز قبول میکنن واسه پیش 

بهتر بزار سال بعدبره من خودم یه سال زود رفتم همش احساس میکردم از بقیه بچه ها دیرتر یاد میگیرم با اینکه درسم خوب بود

 جز راست نباید گفت ،هر راست نشاید گفت...شکوفه۱ بودم قبلا ولی دوس ندارم شکوفه۳ بشم
اتفاقا مریض بودین باید زودتر مستقلش میکردین که کارای شخصیشو انجام بده خودتون درگیر نباشین کمتر اذیت ...

میدونی.مادر وقتی چشماش تارباشه وقتی هوش و حواسش نباشه .بخدامن تایکسال انگار کر وکور بودم سخترین زمان عمرم بود.نمیتونس نزدیکم بشه .خدا هیچوقت مریضی واسه هیچکسی حتی دشمن ادمم نخاد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  11 ساعت پیش