ما توی ی ساختونیم نمیدونم چرا اینقدر رو اعصاب منه البته ی روز در میونم عصرا خونه منن صدا زنگ که میشنوم عصبی میشم تپش قلب گرفتم ای خدااا
جدا شو هر چه زودتر
درو‌باز نکن بگو‌خپاب بودم یا حموم بودم
عصرا برو پارک خوب یا جایی چند بار بری یاد میگیرن نیان
من عروسمون طبقه بالای مامانمه
سالی یه بار میریم خونش پس
من پارسال خود توبودم...امسال جداشدیم ازشون تازه دارم یه نفس راحت میکشم
شوهرشم طبقه پایین ما مغازه داره الان هر پنج دقیقه میرن تو پله ها
خیلی سخته چند بار درو باز نکن میفهمن
دروک زدن دادبزن بگو خوووونه نیستم😂
از قدیم گفتن مادرشوهر وعدوس جدا باشن.حتی تو ی کوچه هم نباشن .والا
تو برو پایین قبل اینکه بیان 😂
اسی مگه بده بباد پیشت یکم بحرفین
بگو هندزفری داشتم یا حمام بودم یا خواب بودم یا بزن بیرون از خونه
یا جدا بشین یا قاطعانه به همسرتون بگید باهاشون صحبت کنه
تو هم ی مدت عصرها پاشو برو خونه مامانت😁
هم حرف زدن بگو مثل دختر خودتون
هم از سرشون میوفته زیاد بیان خونه ات
حالا نهایتا کارهات رو تنظیم کن عصرها برو دنبالش ..یا عصرها با یکی دوستات قرار بگذار برو پیاده روی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
