وای اینا رو گفتی منم یادم اومد.دختر من اوایل از اب میترسید الان یه ماهه عاشق اب شده خدا نکنه ی جا شیر اب یا اب باشه میره میشینه تو اب یا شیر اب رو سرش باز میکنه شروع ب دست زدن میکنه
اگه من و باباش پیش هم دراز بکشیم با گریه میاد بین و من و باباش میشینه بعد میخنده ک ما رو جدا کرده
گوشی میدیم بهش عمدا میره رو سرامیک ها ک ما رو بترسونه بندازه زمین و یدفعه میندازه
کفش و دمپایی هم نمیپوشه
از همه اینا گذشته غذا هم نمیخوره من نمیدونم از کجا ماشالله اینقدر انرژی داره.بس ک لاغر و کوچیکه با کارایی ک میکنه زود چشم میخوره.همه میگن فلفل نبین چ ریزه ب این میگن