گاهی یک کلمه حرف چنان امیدی در یه نفر ایجاد میکنه قابل وصف نیست 😍😍گاهی هم یک کلمه چنان یک نفر و ناامید میکنه و زندگیش و زیر رو میکنه که خدا میدونه 😔😔سعی کن همیشه حرفات بوی خوبی بده و حال بقیه رو خوب کنه 😍😍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
گاهی یک کلمه حرف چنان امیدی در یه نفر ایجاد میکنه قابل وصف نیست 😍😍گاهی هم یک کلمه چنان یک نفر و ناامید میکنه و زندگیش و زیر رو میکنه که خدا میدونه 😔😔سعی کن همیشه حرفات بوی خوبی بده و حال بقیه رو خوب کنه 😍😍
خیلی خونه گرم.و دلنشینی داری.چقدرم.همه جا تمیز و مرتبه.
مرسی مریم جونممم
گاهی یک کلمه حرف چنان امیدی در یه نفر ایجاد میکنه قابل وصف نیست 😍😍گاهی هم یک کلمه چنان یک نفر و ناامید میکنه و زندگیش و زیر رو میکنه که خدا میدونه 😔😔سعی کن همیشه حرفات بوی خوبی بده و حال بقیه رو خوب کنه 😍😍
عالیه عزیزم رزی اون در که تو اشپزخونس و اون در که جلوش چندتاگلدون گذاشتی کجاس؟ مدیونید فکر کنید فو ...
پریا جون اون دری که کنار اشپزخونه که صورتیه
در سرویس و حمام
دری که جلوش گله و و پرده داره
درهال
سوال دیگه ایی داری بپرس عشقم
گاهی یک کلمه حرف چنان امیدی در یه نفر ایجاد میکنه قابل وصف نیست 😍😍گاهی هم یک کلمه چنان یک نفر و ناامید میکنه و زندگیش و زیر رو میکنه که خدا میدونه 😔😔سعی کن همیشه حرفات بوی خوبی بده و حال بقیه رو خوب کنه 😍😍
توچقدردختر خوب و مهربونی هستی معلومه دلت خیلی بزرگ و مهربونه. من یه عالمه براش حرف زدم که بچشو نسپر ...
فداتم خب میگی اذیتت کردن حق داری ولی خب خدایی مادرشوهرم ازمنم بیشتر دل میسوزونه برابچم خیلی دوسش دارن بعضی وقتا خب وابستگی زیادشون و میبینم اذیت میشم ولی بیخیال میشم اصلااا من غذاب بچمنمیدم همش مادرشوهرم میده یا موقع خواب عصر بچمنمیذاره بخوابم مادرشوهرم میبرتش بیرون تا من بخوابم وقتی جایی کارداریم مهمونی چیزی بچه اذیت میکنه اون نگهش میداذه مامیریم ولی خب همیشه بززگترین ارزو حسرتم اینه خونه خودم باشم باوسایلم
پدر پشتمشکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغمتو همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام وببوسم ولی هیچوقت رومنمیشد خجالت میکشیدم روزی که توسردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه وچنددقیقه بی وقفه پاهاش وبوسیدم بدون هیچخجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتوننذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحمنیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀