2777
2789
عنوان

دورهمی دوستان صمیمی

| مشاهده متن کامل بحث + 42652 بازدید | 5877 پست
منم هنوز ندارم همیشه شوهرم میگفت بنویسم بگیری میترسیدم یکم دیر قبول بشم شوهرم هی مسخره کنم کابوسم بو ...

امتحان هاش کاری نداره ترست بی مورده من اون موقع نامزد بودم  شوهرم واسه کادو تولدم کلاس ثبت نامم کرد شب امتحان ایین نامه اصلی هم تولدم بود با دوستم رفتم خرید گفتم فوقش قبول نمیشم دفع بعد امتحان می دم سر جلسه امتحان بین اون همه زن و مرد فقط من قبول شدم 🤷‍♀️🤷‍♀️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بچه ک بدنیامیاد ۱۰روز بعدش ک میبرن حمام جشن میگیرن چه میدونم فک کنم اینجوری باشه ولی جدیدا یک ماه دو ...

چ‌جالب این مراسم و توتالار میگیرین🤔مابهش میگیم آب ده بچه توخونه میگیریم فقط خانوما اونم نزدیک 

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
منم هنوز ندارم همیشه شوهرم میگفت بنویسم بگیری میترسیدم یکم دیر قبول بشم شوهرم هی مسخره کنم کابوسم بو ...

فکر کن  اون همه مرد یکی یکی اسمشون می خوند می گفت ردین 😂😂  فقط منو یه خانم دیگه و دوتا مرد دیگه بودیم سرهنگ گفت بین شماها فقط یه نفر قبول مرد ها گفتن ما هستیم حتما سرهنگ گفت نه خانم هست اون خانمه گفت پس منم 

منم بلند شدم برم بیرون گفت پریسا .....هست

این مردها چه مردهایی هستن انگاری تو شکم مادرشون بودن راننده بودن که اینقدر کلاس میزارن

تعریف نباشه ولی شوهر من انگار راننده زاییده شده😍😍😍😀😀  اصلا مایکل شوماخری هست برا خودش😊😊😊 وای خدا 

بیهوده نگردید به تکرار در این شهر؛ او طرز نگاهش بخدا شعبه ندارد 😍😍❤
امتحان هاش کاری نداره ترست بی مورده من اون موقع نامزد بودم  شوهرم واسه کادو تولدم کلاس ثبت نامم ...

من خیلی استرس امتحاناش و دارم چون شوهرم بجا تشویق منتظراتو که مسخرم کنه ولی خب خودش گفت باید بگیرم‌زودتر منم مرداد تولدم بهم گفت بجاکادوتولد ثبت نامت میکنم خوشبحالت کاش منم همینطور قبول بشم

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
فکر کن  اون همه مرد یکی یکی اسمشون می خوند می گفت ردین 😂😂  فقط منو یه خانم دیگه و دوتا م ...

افرییین چ‌کیفی کردی😍😍

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
خانوما نظر بدین با این مانتو شال و شلوار سفید بهتره یا مشکی؟ یا چه رنگ دیگه ای. از طرحای شلوغ و رن ...

سفید خوبه ولی خیلی جلب توجه میکنه من ندوست مشکی کمتر تودید

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792