پدر همسرم جلوی چشمم فوت شد
بدون علت
ایست قلبی
پسرم 4 سالش بود رفتیم مشهد بازار رضا گم شد فقط نگم چی کشیدم. 2 ساعت و ربع دنبالش گشتیم 7 ماهه باردار بودم اخر از زور ناتوانی نشستم وسط بازار رضا ضجه زدم یا امام رضا پسرم و برگردون بهم .یه فروشنده خانم اومد بلندم کرد ده دقیقه نشد دیدم گوشیم زنگ خورد شوهرم بود گفت پیداشکردن بیا طبقه بالا بازار 6 اطلاعات اونجاس نمی دونم چطور رفتم دیدم پسرم بغل شوهرمه انکار دنیارو بهم دادن 😓😓😓😓
اسهال شدم😑هی فرط فرط وسط را دستشویی لازم بودم
داشتیم با اتوبوس میرفتیم سمت مشهد ، از صندلی های اخر یه دختر خانوم که اصلا حالش خوب نبود و رنگ به صورت نداشت تو کیسه نایلون بالا اورد. قشنگ کیسه رو دست دست کردنو رو دسته صندلی من اویزونش کردن😒
کیسه نایلون سر تا سر پر بود و حال بهم زن! اتوبوس هم توقف نمیکرد که حداقل برم بیرون چون خودمم عوق میزدم از بوی چندشش وقتی یادم میوفته حالم بد میشه😓😷
از این اتفاقا برای همتون آرزومندم😂😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
