بچه ها وقتی میرفتم اونجااوایل چون از سفره جم کردن خوشم نمیاد سزیع بعدنهارمن ظرفاروشروع میکردم به شستن......دوتا خاهرسوهرمم میومدن کمک ولی جوگیربودم میگفتم شمابیارین تند تند من میشورم....تااینکه یکیشون حامله اس دیگه دس به سیاهو سفیدم نمیزنه یکیشم که ازاول دوروبرظرفانبود...حالا فک کنم عادت شده براشون تامیریم اونجا کلا ظرفای بعدنهارو میزارن برای من...حامله هه که از جاش تکون نمیخوره....هی میگه داره لگدمیزنه بچه ام..اون یکی دیگه ام ظرفارومیزاره جلوشیرآبو بعدشم میره اتاقش من باید بشورم.....شوهرمم اخرای ظرفامیاد میگه بدع من بشورم...که مثلا من ناراحت نشم...چون خیلی سرش غرزدم که چرامن بایدبشورم......بارها بهش گفتم باشوخی پیششون بگو چراهمه ظرفارزن من بایدبشوره اونم میگه من نمیگم نشور بیابشین نمیخادبشوری...منم که ماشالا بی زبونو کم رو...چیکارکنم روهمین دلم نمیخاد برم خونشون
منم همین طور بودم
یه روز ظرفا رو جمع کردم بردم گذاشتم سینک
دستامم شستم اومدم نشستم راحت
شوهرت درست میگه نشور برو بشین.اینجوری بهتره تا اینکه شوهرت جیزی بگه.
این دفعه رفتی بگو کمرم دردمیکنه نمیتونم سرپا وایستم شرمنده زحمت ظرفاتونو خودتون بکشین
خوب نشور
حالا توهم ی بهونه بیار نشور
خودت گلیم خودتو از آب بکش بیرون منتظر کسی نباش
تو خانواده شوهر باید پررو بود یبار نشور بیا راحت بشین هربرداشتی هم دوس داشتن برار بکنن
این چه مدله که بعضی ها تا حامله میشن دست به سیاه سفید نمیزنن
اینقدر بدم میاد ما هم حامله بودیم این ادا ها چیه
نشوووووووور خودتو خار نکن مثه من نبااااااش .یه روز الکی بگو دلم درد میکنه یه روز دستتو بشور برو بشین یه روزم بعد ناهار کلا سمت اشپزخونه نرو
تو هم حامله شو بگو بچم لگد میزنه
نمیددنم چرانمیتونم
من از همون اولش ظرف نشستم اونجا البته الحمدالله من رو دعوت نمیکنن😔بدون دعوتم برم خوششون نمیاد ولی خونه خواهرشوهرم کلا دوبار رفتم تووی این ی سال نامزدی اونجا با پررویی اولین بار گذاشت من بشورم ظرفا دومین بارم همینطور انگار نه انگار پاگشا رفتم اونجا
ولی سفره رو جمع میکنم و پهن میکنم
