عقدیم...خیلی به کارش اهمیت میده بعدشم میگه برای راحتیمونه باید تلاش کنم...کم سر میزنه...وقتی هم میاد باید شامش آماده باشه هم اینکه به قول خودش بدنش بو نده چون خیلی گرماییه زیاد عرق میکنه در حالی که بارها گفتم مشکلی نداره برام یا مثلاً میگم نهایتش خونه ما میای حموم میگه ن...چند بار پیش اومده بیکار بوده ازم پرسیده غذا چی دارین گفتم فلان غذا میگه آها پس هیچی نمیام چون غذارو دوست نداشته...یه وقتایی هم شام نداشته باشیم مثلاً نون پنیر باشه میگه وای نمیتونم خیلی گرسنمه... میگم صبر کن فلان چیزو درست میکنم میگه ن اونم با معدم سازگار نیست...از طرفی یه جوووور قربون صدقه میره و میگه تو بهترین منی و عاشقتم و دلم برات یه ذره شده نمیدونم باور کنم یا ن!!!...باورتون میشه یه وقتایی اشک تو چشاش جمع میشه میگه تو آرزویی بودی که بهش رسیدم... مامانم میگه دیر به دیر میاد اینا هم میگه پس فیلمشه😔😔...ینی واقعا فیلمشه؟!! کم سر زدنش بدترین چیزیه که رو مخمه...اینم بگم وقت بیکاریاش منو سفر میبره و واقعا تمام تلاششو میکنه که بهم خوش بگذره...ولی دیر به دیر میبرتم بیرون یا میاد پیشم... باورم نمیشه اینقدرررر سرش شلوغ باشه از طرفی حدس میزنم چون کم میرم خونشون مادرش چیزی بهش میگه...خیلی فکرم مشغوله...از وقتی مامانم گفته فیلمشه میگم دیگه حرفای عاشقونشو باور نکنم😔😔
چرا کم میری؟؟؟ واقعا همه چی به مادرت میگی؟
چی بگم والا
کم یعنی چن وقت یه بار؟
دیر به دیر یعنی چند وقت به چند وقت؟
مادرتون چقد کم سیاستن!!😓
شوهر منم هفته ای یک بار میاد خونمون شام میخوره میره
منم هفته ای یک بار میرم خونشون شام یا ناهار
وا خب شام بخره اون يكى دوبارى كه شام نيست شما كه سرآشپز نيستى
شوهرت شكموئه😁
من بیشتر از مامانت متعجب شدم!
مگه نمیشه یه مرد هم عاشق باشه هم شکمو ...
عشقشو زیر سوال نبر زندگیتو با این افکار خراب نکن
خب همش که اون نباید بیاد . توام برو خونشون . وقتی هم میرین بیرون کاری کن بهش خوش بگذره هی بخواد تند تند ببینتت
خيلي واضح و روراست با خودش حرف بزن،هيچ كس حقيقتو بهتر از خودش نميدونه بايد از اول بتونين با هم ارتباط برقرار كنيد
ادم با حس ششم میتونه بفهمه قربون صدقه راسته یا دروغ
عزیزم این روزا مَغله خیلی زیاد شده شوهرت حق داره باید کار کنه که بعدها بتونید راحت زندگی کنین سخت نگیر بهش عزیزم😊
شاید سختش باشه بیاد خونتون
