بچه ها شوهرم ظهر گفت شب قراره با دوستاش بره باغ تولد يكي از دوستاي مزخرفش دير مياد گفت اجازه ميدي پسرمونم ببرم پسرم چهارسالشه گفتم نه😡نميخواد بچم ببري خودت بري عشق و حال اين و ول كني تو استخر غرق شه خلاصه گفت اخه اون يكي دوستمم پسرشو مياره منم گفتم من اجازه نميدم چون واقعا مسوليت پذير نيست ميدونم بچه رو ول ميكنه بلايي سرش مياد بهش گفتم تو اگه دلت بحال ما ميسوخت ميومدي باهم ميرفتيم بيرون حالا هم نميخواد نگران دل پسرمون باشي واسه همين تو خودمم احساس ميكنم نسبت به ما خيلي بيخياله
خوب کاری کردی بچه رو نفرستادی
میزاشتی ببره ک مجبرو باشه هواسش ب بچه باشه کمتر بهش خوش بگذره😆😆
چه خوب که شوهرت از تو اجازه میگیره...😐😐😐
گلم کار خوبی کردی نزاشتی بچه رو ببره اگه میدونی مسئولیت پذیر نیست
اخه ادم اينقد بيشعور كلا در روز كه سركاره شبم مياد همش تو گوشي حالا باغ رفتناش كجا دلم بذارم از خدا نترسي جرش بدي
دوستاش يه مشت جلبك بي سوادن
من شوهرم اصلا دوست و رفيق نداره ... از وقتي ازدواج كرد با همه قطع رابطه كرد😐 به همه ميگه اگه ميخواد بهم خوش بگذره فقط دوست دارم با زن و بچم خوش بگذره
حالا يه وقتا انقدر دوست دارم مثل شوهر شما يه شب بره عشق و حال كنه.. يه وقتايي ميگم برو با دوستاي قديمت مسافرتي جايي .. ولي ميگه ولشون كن به درد نخورن جايي بخوام برم با شما ميرم🤭
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
