جاریم الکی الکی با من بده صفحه 5 | تبادل نظر نی نی سایت

مدیر

عضویت: 1398/02/24

تعداد پست: 658

من واقعا نمیدونم جاریم چشه همش با من و شوهرم سر هر بهونه ای دعوا میکنه.یه دفعه توو خونشون مراسم گرفته بود همه رو دعوت کرد جز من.من تازه عروس خانوادشون شده بودم.

من عروس سومم اون عروس دوم.جاری بزرگم خوبه.یه دفعه توو جمع برگشته به شوهرم میگه تو عروسی کردی بدبخت شدی.به خدا از وقتی عروسی کردیم اینطوریه.قبل از اینکه من بشناسمش.

توو مراسم عروسیم موقعی که از سالن میخواستیم بیایم بیرون.خودشو زد به مریضی و حال بد،همه موندن به اون برسن.هیچکی دنبال ماشین عروس نیومد.مادر شوهرم هم خیلی ازش حساب میبره.

یه عالمه از پول پدر شوهرم یعنی تقریبا همه سرمایش هم دست ایناست و شوهرم میگه “من نباید چیزی بگم پدر مادرم ناراحت میشن.خودشون هر وقت صلاح دیدن بین برادرا تقسیم میکنن.”

حالا ما واقعا از نظر مالی تحت فشاریم.دکتر آزمایش داده بود مجبور شدیم پول قرض کنیم 😢😢

بیشتر خواستم درد دل کنم.چون تا یه چیزی میگم،مادر شوهرم هم شروع میکنه بگه “منظوری نداره و حالا آدم که نکشته ناراحت میشی.” امروزم فهمیدم برا بچش تولد گرفته بوده،به همه گفته جز ما.کسی هم نگفته به ما بگه 😢😢

1398/03/29

04:09

3 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

mal_mal

عضویت: 1397/10/06

تعداد پست: 991

استارتر عزیز

من جای شما باشم اصلاااااااااا محل نمیذارم که منو دعوت کردی مهمونی یا نه! یا چرا ما رو تولد دعوت نکرده

اون دقیقا هدفش اینه که شما رو بسوزونه برای اینکه آتیشش بزنی محل نذا که چیکار کردی حتی به خونواده شوهرتم گله نکن چون بهش میرسونن و میگن ازش دفاع کردن اونم خوشحال میشه که هم تونسته شما رو ناراحت کنه هم حمایت خونواده شوهر رو داشته.

وقتی مهمونی داره و شما رو دعوت نمیکنه و بعد ازش حرف میزنن که بگن یعنی فقط تو نبودی با لبخند بگو اتفاقا اگه دعوتم میکردین هم نمیتونستم بیام آخه با خونواده خودم رفتیم بیرون یا با شوهرم رفتیم گردش و خیلی خوش گذشت و حاضر نیستم این لحظاتو با چیزی عوض کنم

یعنی تا ته میسوزن . بی محلی کن بهش باهاش حرف نزن و صمیمی نشو ، آدم میشه

1398/03/29

06:01

2 نفر لایک کرده اند ...