تو خونه ی ما اگه کسی غیبت کنه نیش و کنایه بزنه پدرم از اون پدرهایی هستش ک درجا برخورد میکنه اصلا ما رومون نمیشه پیش هم غیبت کنیم یا بخوایم نیش و کنایه بزنیم چ برسه ب دخالت
ما مذهبی هستیم اصلا تو عروسیهامون ارکست دعوت نمیکنیم آهنگ شاد داریم ولی نه ارکست زن داداشم برای عروسیش ارکست خواست ماهاچشمامون چارتا شد بعد تا مامانم رفت بگه درست نیست بابام پرید تو حرف مامانم و گفت عروسی شماست نمیخوام عمری رفتی عروسی حسرت ب دلتون باشه ، مشکلی نیست براتون ارکست هم میگیرم
این در شرایطی بود ک تاریخ عروسی دو ماه بعد از فوت عموی من بود ک پاره ای از وجود هممون بود و جوون جوون از دنیا رفتن
ولی هیچ کس ب خودش اجازه نداد تاریخ رو عقب بندازه بلکه بهترین عروسی رو هم براشون گرفتیم از هیچی هم کم نذاشتیم
اهل حرف نیستیم مامانم ما رو طوری بار آورده ک خونواده ی پدریمون تاج سرمونن اگه در هفته دو سه بار ب عمه ام زنگ نزنم میمیرم یا الان ک چهار سال از فوت عموم میگذره وقتی داشتم تایپ میکردم اشکام اومد ما از اون خانواده ها نیستیم ک بگیم قوم شوهر بدن ولی من میگم چون واقعا قوم شوهرم بد هستن ولی خونواده ما عروس رو ب عنوان دختر چهارم همه جا معرفی میکنن حتی یادم شب عروسی داداشم و حتی بارها بعد از اون چندین نفر اومدن ب مامانم گفتن شما دیگه خیلی ب عروس دارید بها میدید مامانم هم در جواب تک تک شون میتونست بگه برا پسرم میکنم ولی میگفت من برا دخترم میکنم بها چیه ارزش دخترم همینه
اینا رو برا تعریف از خود نگفتم برا شناختتون ک مطمئنم کافی و لازم نیست گفتم