2777
2789

نه اوایل ازدواج دو شهر مختلف بودیم تنهایی اصلا نرفتم

فَاصبِر اِنَّ وَعدَالله حق وَلایَستَخِفنَّک الَّذینَ لایوقِنون...... مُهری از مِهر ❤حسین(ع) ❤حک شده بر یاقوت دلم .. از ازل تا به ابد شکر کنم حکاک را❤

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب اره البته من نامزدم و یه جای دیگه درس میخونم بله رفتم

همیشه دلیلی برای گریه کردن وجود داره...ما به یک جوک دوبار نمیخندیم پس چرا برای یک مشکل دوبار غصه بخوریم!؟...این بستگی به تو داره که لبخند بزنی یا گریه کنی و غصه بخوری☺

خیلی حال میداد بعد یه مدت تنهایی میرفتم خونه مامانم،اما به شوهر طفلکم فکر میکردم عذاب وجدان میگرفتم😁😂

دوسدارم متفاوت باشم٩٩/٧/١٠ انشاا... تاپيك ميزنم و از خوشي زياد نيشم بسته نميشه          بلند بگو الهي آمين👌

خونه مامانم نه ولی خیلی جاها رفتم

خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد فی الواقع خداوند اند لطافت،اند بخشش،اند بیخیال شدن،اند چشم پوشی و اند رفاقت است رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت میدهد.اگر آدمها مرام داشته باشند هیچوقت دزدی نمیکنند،ولی متاسفانه بعضا آدمها تک خوری می کنند و این بد روزگار است.بایستی ما یه فکری به حال اهلی شدن آدمها بکنیم،اهلی کردن یعنی ...اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن.و این تنها راه رسیدن به خداست که بسیارم مهم است.

من خانوادم شهرستانن من تهرانن ما دعوامون شد بابام اومده ببینه چیه شوهرمم خیلی چشم چرونه منم از ترسم که از یکی خوشش بیاد منو ول کنه نمیرم دیدن خانوادم نمی دونم چیکار کنم

من به خاطره شوهرم هیچ وقت نرفتم خانوادمو ببینم اما اون همیشه بغل مامانشه چون هیچ وقت نرفتم ببینمشون الان هر وقت دعوامون میشه میگم میزارم میرم مسخرم میکنه منم میگم بزار الان بابام اینجاست برم ۴روز بمونم بلکه آدم بشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز