من مثل خیلی از دخترا عاشق نمیشم . یعنی به این اسونیا ولی بلاخره تو۲۰سالگی عاشق شدم .یه پسری هست فامیل دورمونه میشناختمش ولی دوسش نداشتم تا اینکه عروسی داییش بود توسالن فقط چشمش دنبال من بود.یه جاش یه لبخندی زد منم که اصلا به پسرا رو نمیدادم یه اخم تندی بش کردم که سرشو انداخت پایین بیچاره دوباره چندجای دیگه همو دیدم دورورم میپلکید زیاد روندادم ولی بعداز اون شب عروسی بااون لبخندش قلبمو برد منی که نگاه تو چشم پسرا نمیکنم یا انقدر مغرورم که بزور جواب سلام میدادم حالا .....😭😭😭😭. چون تو دوتاشهر مختلف زندگی میکنیم دیربه دیر همو میبینیم منو بیچاره کرده بافکرو ذکرش . نمی دونم چکار کنم از ذهنم پاکش کنم ..
بعدازاون دیگه زیاد ندیدمش یاازدور دیدمش. الان ۲۳سالمه .یه خواستگار دارم داره دکترامیگیره .همه چی هم داره ولی قیافش معمولیه . بااین حال دلم براش نمیره .این اخر عمری این عشق و عاشقی نمیدونم چی بود که باعث شده نتونم خیلی به خواستگارم فکر کنم