طفلی با رفیقش هماهنگ میکنه که مادرم رو اوردم همونو بیار جلو ولی مادرش میگه نه این تک نگینا خیلی خوشگله 😕 اون عروس دیگه حسکدی میکنه که برا اون نخریدیم 😤😤 بعد یه رینگی که دو ردیف نگین داشت برام ورداشته بود انگار شوهر من و اون یکیه که بخواد حسودی کنه
البته بعدش برا عروسیم من از اون تک نگینا برداشتم تازه برا که حرص جاریمم دربیاد همش رو جواهر ک برلیان برداشتم 😆😆