سلام.من چندماهی عقدم.حس میکنم همسرم بد دلِ
مدام بهم میگه چرا قربون صدقه داداشت رفتی چرا داداشتو بوسیدی.چرا با داییت اینقد گرم رو بوسی کردی.فاصله سنی منو داداشم یک ساله اون21من 20سالمه باهم بزرگ شدیم خیلی باهم صمیمی ایم بقولی همه جیکو پوکمون باهمه.ولی همسرم دوس نداره.میگه منم خواهر دارم ولی اصلا تاحالا پیش نیومده تو خونه همدیگه رو ببوسیم یا میگه چه معنی ایی داره وقتی از بیرون میاد باهم دست میدید میبوسیش شما که هرروز همدیگه رو میبینین.میگم خوب داداشمه دوسش دارم از لحاظ عاطفی هم بهش وابسته ام میگه چرا باداداش کوچیکه ات اینجوری نیستی میگم اون بچه اس بهش روبدم دیگه واسه درس خوندن ازم حساب نمیبره.حس میکنم این چیزا تو خونواده اون جا نیوفتاده زیاد اهل این نیستن محبتشون رو بروز بدن