خونه بابام بوديم ي لباس خريد خييييييلي زشت بود خيييييلي بعد همه بهش گفتن قشنگ نيست برو يكي ديگه بخر منم گير دادم ك اين چيه بي سليقه اي و يخورده شلوغش كردم اونم لباسشو پاره كرد رفت بيرون ١ساعت بعدم زنگ زد گفت ميره خونه باباش ك٦ساعت راهه گوشيشم شار. ژ نداشت خاموشه نگرانم