دیشب رفته بودم خونه داداشم واسه شام حالا داداشم و مامانمو و شوهرمو و عروسمون و خواهرش بودن البته اونا داشتن بساط شام اماده میکردن یه دفعه موضوع همسایه ما شد و اینکه مرده میخواسته زن بگیره داشتم براشون تعریف میکردم که اره شوهرش زن میخواسته بگیره زنش متوجه میشه و ساختمون رو سرشون گزاشته بودن از دعوا و بزن بزن حالا دختره به چشم خواهری خوشگل بود بیچاره میخواسته روش زن بگیره حالا هیچکی چیزی نگفت بهم ولی داداشم لبخند داشت رو لبش بعد چند دقیقه موضوع سواد و پیش کشید که حیف این چهار سال درس خوندی الکی و از این حرفا☹️☹️حالا منظورش چی بوده ایا حرف من سوتی بوده 😰😬😬😬