سلام خانما ديشب رفته بودم بيرون.پدرشوهرم زنگ زد گفت اومدم دم در خونه نيسي كجايي؟گفتم اومدم بيرون علي را هم آوردم كه هوا بخوره(پسرم)يهو برگشت گفت يكشنبه كه بيرون بودي.دوشنبه هم كه بيرون بودي.امشبم رفتي بيرون خيلي ولگرد شدي تازگياااا.اصلا يهو زبونم بند اومد گفتم اقاجون مجيد(شوهرم)كه چندوقت يه بار خونه نيس من بايد تو خونه بپوسم.برگشت گفت زن كه ولگرد بشه افسارش ول ميشه .اعصابم خورد شد گوشي را قطع كردم .الانم شوهرم زنگ زده ميگه چرا با بابام اينجوري حرف زدي.ميگم اون به من گفته ولگرد من چرا اينجوري حرف زدم.گفت وقتي اومدم خونه ميريم براي عذرخواهي اي خدا😞
بچه ها پدرشوهرم من كليد خونمون را داره هر موقع بخواد اصلا ايفون را نميزنه همينجوري در را باز ميكنه مياد تو اگه هم بياد تو ببينه خونه نباشم سريع زنگ ميزنه بهم ميگه كجايي؟اصلا من نميفهمم چرا بايد كليد داشته باشه ديگه خسته شدم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.