شیرا بود میدادن بهمون همشو ریختیم رو نیمکتا همه ی شیرارو فرداش کل کلاس رو سر صف نگهداشتن آخر سر لو دادن که کیا بودیم توبیخمان کردند😆😆
ن اولش واقعا واسه تفریح و آب بازی بود بعد دیدیم راه نمیدن گذاشتیم واسه روزایی ک میخوایم نریم سرکلاس ...
وای از دست شماها 😂😂😂😂😂😂😂
دیوونگی زیاده
کاش برگردم به عقب به دوران مدرسه.
راحت بودیما
تنها دغدغه امتحان بود همین.
الان کل زندگی دغدغه اس
یادمه دوم دبیرستان کلاسمون بخاری داشتیم خیلی کلاس بدی بهمون داده بودن چون تعداد زیاد بود و کلاسا کم این کلاس زیر راهرو بود هم خفه بود هم خیلی کوچیک،بچه ها زنگ تفریح انننقد تف میریختن حتی آدامسامون رو بخاری که وقتی روشن میکردن بوی گندش کلاسو برمیداشت معلمه الفرار ماهم کیف میکردیم یبارم بخاریو انقد زیاد کردن منفجر شد دود کل کلاسو گرفت رفتیم آموزش پرورش اعتراض زدیم کلاسمونو عوض کردن بالاخره
وای هیچوقت یادمن
چ روزایی بود .... آدم دلش تنگ میشه الان از هیچکدوم جز یکی دو ن۴ر خبر ندارم. درصورتیکه همه ازهم شماره داشتیم
اوج اوج خلاف اون موقعا ابرو برداشتن بود . من ۳روز اخراج شدم جرات نداشتم تو خونه بگم . بره همین هرروز ۶ بیدارمیشدم میرفتم خونه مادربزرگم ۲ برمیگشتم خونه و کلی خسته ک مثلا ازمدرسه اومدم
وای من هیچوقت یادم نمیره شیشه عطر مشهد و بچه ها ترکوندن رو لباس یکی از بچه ها تا معلم فیزیک امتحان نگیره
نگو خانوم اصلا بو متوجه نمیشه
تا س ماه بوش از کلاس نمیرفت ماهم مردیم و زنده شدیم تا بوش بره لامصب ب بوشم نمیشه عادت کرد
یبار انتظامات منو گرفت کرم پودر زده بودم گفت زدی گفتم ن دست کشید روصورتم گفت زدی گفتم بابا رنگ پوستمه... گفت رنگ پوستت دراومد ب دستم برو بشورش... انقد خندید ازهمونجا باهم رفیق شدیم دیگه کاری نداشت با کرم و این چیزام
مااتیش نمیسوزوندیم ولی خیلی حاشیه داشتیم نمیدونم چرا
یادش بخیرکاش تموم نمیشد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
