به نظر شما برای بازیگری قیافه خیلی اهمیت داره؟حتما باید قیافه و صدای خاص و قشنگ داشته باشی برای این شغل؟
یادش بخیر اولین بار که خندیدی دلم رفت گفتم زیباتر از این خنده نیست.یادش بخیر چقدر دعوا کردیم چقدر خندیدیم.چقدر مهربدن بودی چقدر بد شدی؟؟چقر اهمیت دادم بهت چقدر بی اهمیت شدم.چقدر گریه کردم چقدر خندیدی...ولی داستان اینطور نمیمونه قراره که باهم باشیم دوسم داشته باشی دیگه نزاری گریه کنم هوامو داشته باشی..خدایا بابت تمام اتفاقی خوبی که افتاده و قراره بیفته شکرت⭐یه صلوات برام میفرستی مهربون؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یادش بخیر اولین بار که خندیدی دلم رفت گفتم زیباتر از این خنده نیست.یادش بخیر چقدر دعوا کردیم چقدر خندیدیم.چقدر مهربدن بودی چقدر بد شدی؟؟چقر اهمیت دادم بهت چقدر بی اهمیت شدم.چقدر گریه کردم چقدر خندیدی...ولی داستان اینطور نمیمونه قراره که باهم باشیم دوسم داشته باشی دیگه نزاری گریه کنم هوامو داشته باشی..خدایا بابت تمام اتفاقی خوبی که افتاده و قراره بیفته شکرت⭐یه صلوات برام میفرستی مهربون؟؟
شبیه ربات حرف میزنن یه قطره اشک از چشمشون نمیاد ک قیافشون زشت نشه نقش اول فیلم هم دارن😅
درحادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبه رو می شویم! "اولحسین (ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شودتا آخر میایستدخودش و فرزندانش شهید میشوندهزینه انتخابش را میدهدو به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهداز آب میگذرد، از آبرو نه" دوم : یزیدهمه را تسلیم میخواهد مخالف را تحمل نمیکندسرِ حرفش میایستد نوه پیغمبر را سر میبرد بیآبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که میخواهد برسد"سوم:عمرسعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است هم خدا را میخواهد هم خرماهم دنیا را میخواهد هم آخرت هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید راهم اماراتِ ری را میخواهد، هم احترامِ مردم رانه حاضر است از قدرت بگذرد، نه از خوشنامیهم آب میخواهد هم آبرودستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی استکه به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد، نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هستمن بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم
یادش بخیر اولین بار که خندیدی دلم رفت گفتم زیباتر از این خنده نیست.یادش بخیر چقدر دعوا کردیم چقدر خندیدیم.چقدر مهربدن بودی چقدر بد شدی؟؟چقر اهمیت دادم بهت چقدر بی اهمیت شدم.چقدر گریه کردم چقدر خندیدی...ولی داستان اینطور نمیمونه قراره که باهم باشیم دوسم داشته باشی دیگه نزاری گریه کنم هوامو داشته باشی..خدایا بابت تمام اتفاقی خوبی که افتاده و قراره بیفته شکرت⭐یه صلوات برام میفرستی مهربون؟؟