باید مطمئن باشه و شناخته
الان دزد و معتاد زیاد شده
یه بنده خدایی بچه چند ماهه داشته پرستار میگیره واسه بچش که کارای خونشم میکرده
زنه شیشه میکشیده
مادره بچشو میخوابونه ب پرستاره هم میگه مواظبش باش میرم بیرون و بیام
غذاهم درست کن
ظهر بر میگرده بیچاره خسته و گرسنه
میپرسه بچه خوابه میگف اره
غذا چی داریم زنه میگه بره گذاشتم کباب شه
سر میز میشینه غذا بیاره زنه براش میبینه بچشو کتاب کرده گذاشت جلوش
زنه شیشه میکشیده توهم میزده
بچه رو گوسفند میدیده