دیگه کلافه شدم خیلی خستم دیشب سرش داد زدم دست خودم نبود اصلا بعدش عذاب وجدان گرفتم حس میکنم خیلی مادر بدی هستم ، همش رو پامه عادت کرده به رو پا یه لحظه که میخوابه تا میزارمش زمین بیدار میشه گریه میکنه باید مدام رو پام بتکونم تو ننو قدیمی وگهواره هم نمیخوابه پتو نصب کردم براش به سقف تو اونم نمیخوابه دیگه نمیدونم چکار کنم خسته شدم هیچ کس رو ندارم تو شهر غریبم شوهرم هم صبح میره شب کوفته وخسته بر میگرده از سر کار یه بچه ی سه ساله هم دارم مدام بهونه گیری واذیت میکنه چکار کنم چه جوری این عادت رو از سرش بیرون کنم لطفا تجربه هاتون رو بگین .دکترا میگن کولیک اخه مگه بچه ی کولیکی نمیگند روزی سه چهار ساعت گریه میکنه ولی این ۲۴ ساعت در حال گریه اس
عزیزم پسر منم وقتی دوماهش بود همینطوری بود یه سره همش گریه و بهانه . شوهر منم شب که میومد خونه خودش خسته منم دیگه نا نداشتم فقط نیم ساعت میگرفتتش من استراحت کنم سه ماهگی خوب میشه . ولی در مورد عادتش چی بگم من پسرم به هرجی عادت میکرد بعد یه مدت از سرش میوفتاد
بچه کوچیکو اصلا خوب نیست زود زود ببری حموم تو گوشش اب میره عفونت میکنه گریه میکنه بعد همه میگن این بچه ونگیه گریه میکنه.تو ببر دکتر معاینه کنه میفهمه گوشش باشه اگه.بخدا گناهه بچه رو عذاب میدیم منم نمیدونستم از خستگی بردم اخر دکتر ببینم چشه شربت دلدرد داد هیچ فرق نکرد خیلی نحیف و کوچولو بود پسرم دوباره بردم متخصص اطفال معاینه کرد گوششو دید گوشش بود اکثر بچه های کوچیک گوش درد میگیرن