شوهرم خیلی بهم گیر میده اصلا نمیذاره تنها تا سر کوچه برم یه خرید کنم...الان رفت شیفت منو رسوند خونه مامانم،چند روزه بهش میگم میخوام برم لوازم قنادی خرید دارم الان تو راه گفتم جلو مغازه وایسا من برم خرید کنم بعدمیرم خونه مامانم میگه نه اصلا حق نداری بری،چرا رژلب زدی و ازاین حرفا هرچی ازدهنش دراومد گفت خیلی ناراحتم ازش،منو درخونه مامانم پیاده کرد گفت گمشوپایین....شما بودین چیکارمیکردین بااین مرد؟؟؟؟من دوران مجردیم خیلی آزادبودم هرجور میگشتم با هرتیپی خانوادم گیر نمیدادن...ازوقتی بااین ازدواج کردم خیلی گیرمیده منم به حرفش گوش میدم تیپم روعوض کردم اما این رفتارش عصبیم میکنه...میگه تو خوشکلی حق نداری جایی تنهابری😢😢
عزیزم شوهر منم یک سال اول اینجوری بود من کل یک سال گفتم چشم
الان خودش میگه یکم با دوستات برو بیرون یکم فلان کن
بگو باشه تا اعتمادشو جلب کنی
زیرپوستی ی پزی دادی ها😜شوخیدم عزیزم مجبوری دیگ ...منم مجردی ازادبودم پوششمم ازادبود ولی شوهرکردم چادری شدم جایی هم نمیزاره برم باید از فی لتر پدرومادرش عبورکنم😐و الان خونه بابامم دیگ اومدم تکلیفمو مشخص کنم
هر چه قدر بیشتر عقب نشینی کنی بیشتر جلو می‌یاد. برو مشاور وقت بگیر اول یکی دو جلسه صلاح و مشورت کن. بعد باهاش صحبت کن همسرت هم بیاد کم کم . شاید مشاور بتونه کمک کنه این اخلاقش را کنار بگذاره.
شوهرت مشکل داره باید درمان کنه
هبچ ربطی ب زیبایی تو نداره
مگه آدم کاری هم میتونه بکنه جز تحمل کردن خواهر😔
راه حل من دراین موارد به درد نمیخوره چون خیلی تنده !
توهمچین شرایطی اگر بودم فقط خدا میدونه چه رفتاری ممکن بود نشون بدم خصوصا اون قسمت گمشو پایین!!!!!!!!!😐😐😐😐
حالا دوستان راه حل های ملایم تر نشون میدن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
