حیف که ناموس برای تو…..است ن تفکر
حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه ی تنی است..
من محتاج درک شدن نیستم
دردم می آید خر فرض می شوم
انقدر خوب سر وجدانت کلاه می گذاری
و هر بار که آزادیم را محدود می کنی
میگویی من به تو اعتماد دارم اما اجتماع خراب است
نسل تو هم که اصلا مسئول خراب کاری هایش نبود
میدانی؟
دلم از مادر هایمان می گیرد
بدبخت هایی بودند که حتی می ترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده
خیانت نمی کردند…
نه برای اینکه از زندگی راضی بودند
نه خیانت هم شهامت میخواست
نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت جایش النگو داد…
مادرم از خدا می ترسید از لقمه های حرام می ترسید
تو هم که خوب می دانستی ترساندن بهترین ابزار کنترلاست.
دردم می اید این را هم بخوانی می گویی اغراق است
ببینم فردا که دختر مردم زیر پاهای گشت ارشاد به جرم
موی بازش کتک می خورد باز هم همین را می گویی!
ببینم آنجا هم اندازه ی درون خانه غیرت داری