من چند وقته با جاریم رابطه خوب نبود اصلا نه رعت و امد نه صحبت دیدم مادر شوهر خواهرشوهرم دارن سواستفاده میکننن و فهمیدم هر وفت منو جاریم با هم خوبیم اینا حرص میخورن گفتم بذار رفت وامد کنیم باهم تا امشب رفته بود به فامیل گفته ک ماباهم قهر بودیم جاریم انگار من اومده بهم گفته من کسی رو اینجا ندارم بیا باهم خوب باشیم!!!!منم خوب شدم....انگار از سر دلسوزی...وای دارم اتیش میگیرم چیکا کنم شوهرم میگه بهش بگو اون خودش هرچی باشه میگه نمدونم کمکم کنین اعصابم بهم ریختس
بیخیال باش
چی گفتی نفهمیدم
واقعا داری فکرمیکنی چکارکنی؟اصلا در شان تو هست به چیزای مسخره فکرکنی .زیادی حسابش کردی
به خاطر هیچ احدی با جاریت خوب نشو بیکاریاااااا باجاری فقط سلام خدافظ
جاری فقط دوری و دوستی..
بنظرم چیزی بهش نگو فقط خیلی سرد باش باهاش
نه باباهیچی نگو من میگم اصلن آدم حسابش نکن.. بری میخاد پیش خودش بگه اره فلانی رو باحرفم سوزوندم تا اونجاش سوخته اومده بهم حرف میزنه و قط رابطه کنه ببین هیچی اندازه ی بی تفاوت بودن آدمارو زجر نمیده. .بی تفاوت باش دیدیش سلام کن بعد انگار نیست اصلن همچین ادمی باکسای دیگه بگو بخند اخرسر رفتیم خدافظ وسلام.. .اونجوری که خودت گفتی بخای بری بعدن میگن فلای دوتا برادرو ازهم جدا کرد فلان کرد بیخیال شو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
