امشب رفتيم سينما با شوهرم پسرمو كه هشت ماهه هست گذاشتيم پيش مادر شوهرم اينا وسطاي فيلم پدر شوهرم زنگ زد گفت جلو سينماييم بچه م گريه كرده بود حسابي از يه طرف ناراحت شدم نصفه نيمه شد أما از يه طرفم خوشحال شدم پسرم وابسته منو باباش هستا
مادرشوهر من بود از ۶قسمت تکه تکم میکرد.شوهرمم که به باد کتک منو میگرفت
امیدوارم .خدا اونی که از دلت میگذره و آرزوت هست رو برآورده کنه .حاجت دل منم بده و فرزندم به بالاترین سطح و مقطع در زندگی برسه و غرق در خوشبختی و شادی باشه و فردی موفق باشه .الهی آمین