یه بار گذاشتمش پشت پنجره بیرون رو نگاه کنه خودمم پایین تختش مشغول کارام شدم
دیدم همش میخنده با خودش گفتم بزاز ذوق کنه بچم
بعداز اونروز همش زور میزد بره پشت پنجره ناکس🙍
یه روز دیدم روبرو اتاقش یه پنجره بازه دیدم یه دختره همش سرک میکشه باهاش بازی میکنه اینم ذوق میکنه 💑😍
امروز از صبح نشست اما دختره نیومد 😢
بچم افسردگی گرفته از عشخ نافرجامش گرفت خوابید
