دقیقا همینه شوهر من تا بحث میشه دست بچه رو میگیره شام و نهار به لج من میره اونجا بیشتر هم میمونه
تازه مادرشوهر من از خداشه من نرم
علنی میگه تو نیایی من راحتترم با بچه و نوه ام چرااا چون میدونه بدترین رفتارم با من بکنه شوهرم روابطش رو با اونا محکم چسبیده و منو زیر پا میزاره
منم بعد سالها به این نتیجه رسیدم یا باید برم تا ته خط و طلاق که ارزششو نداره واسه بی حرمتی خانوادش خودمو بچمو بدبخت کنم یا باید شان خودمو حفظ کنم و وارد بازی ای که مطمئنم بازنده هستم نشم در نتیجه اگر بی حرمتی ببینم تا اونجا که بتونم یا شوخی و خنده یا کنایه البته خیلی لطیف که دعوا نشه جواب طرفو میدم و بعدا هم هرگز به همسرم گله نمیکنم