به نظرتون من الکی ناراحت شدم از مادر شوهرم یا اون کارش اشتباه بوده

من کاملا شرایطتو درک میکنم فقط چاره ت اینه شوهر و پدرشوهرتو بکشی سمت خودت،اکثرا مادرشوهرا همینن دوماد و ودخترشونو ببینن دیگه نگاه عروس نمیکنن اما درمورد غذا منم مث تو مامانم بم میگفت بیا غذا تا میرفتم اما اینجا چون میدونم از خداشونه اذیتم کنن میشینم سیر و پر غذا میخورم ب کسی هم اهمیت نمیدم

ببین این مشکل شما و همسرت ،اصلا مربوط به مادرشوهرت نمیشه ،،،بشین با شوهرت صحبت کن که ،به توافق برسین هر بار کجا برین وروی حرفتون بمونید مگر در موارد استثنا... شاید اونجا رسم دارن پسرها خونه پدرهاشون باشن به این ترتیب دختراشون میرن خونه پدرشوهراشون ،کم کم فاصله بذار ولی اصلا ارزش ناراحتی نداره باور کن

پدرشوهر بدجنس کم پیدا میشه،پس معلومه تو از اون خوش شانسایی😂

اون پسر و دختر دیگش بهش گفتن مامان ما همیشه این جاییم این دفعه میریم اونجا، ولی ما که گفتیم اونجا دعوتیم(با اینکه داداشمه) گفت مگه بهش نگفتین این جا دعوتین، من از این ناراحتم.

شاید رودربایستی یا خجالت داشته.

این قضیه برا منم‌پیش اومده.وقتی به همه مهمونا تعارف میکنه به تو نه خب ادم یجوری میشه

جای ما باشی چه کار میکنی.مادر شوهر من از جلو ما جمع میکنی میذاره جلوی دختر و داماد.دخترش بلند شد دوتا ظرف بشوره گفت نه تو خسته ای بشین.من و جاریم شستیم😐

منم چنین چیزی برام پیش اومد ک ب شوهرم گفتم ک چرا اینجور کرده مامانت اخه وقتی خواهرشوهر و شوهرش نبودن تعارفم میکردن و ولم نمیکردن ولی یبار باهم رفتیم اصلا ب من چیزی نگفتن فقط داماد

انگار از خواهرشوهره ترس داشتن نمیدونم. شوهرم متوجه نشده بود یا نخواست من کشش بدم😒 بهرحال بهم برخورد شاید توقع زیادیه .منم تازه عروس بودم تو دوران عقد

عجببببببب!!!!

حالا خدارو شکر کنین مادرشوهرتون غذاتونو میپزه میزاره جلوتون ما حسرت اینم داریم به گور میبریم اگه هم صب زنگ بزنیم که شب واس شام میاییم خونتون ساعت ۹شب هم بری با خیال راحت نشسته و منتظره عروس بیاد مث یه کلفت کار کنه خودمون میریم میپزیم میخوریم میشوریم میاییم اصلا هم به این که چه مادر شوهرم چه کس دیگه تعارف کنه یا نه کاری ندارم قشنگ میشینم تا سیر بشم غذامو میخورم و میکشم کنار اصلا هم به تعارفشون کاری ندارم چه تعارف بکنن چه نه من نباید کشنه بمونم که