عزیزم مثه من
فقط باید بیخیال این حرفا و طرز تفکر ها بشی...
من خودم رشتم کامپیوتر بود همسرم با ادامه تحصیل و کار مشکل داشت و به طور مستقیم مخالفت نمیکرد. همش بهونه های الکی می اورد.
الانم دوره های پیشرفته خیاطی میرم و میگم میخوام مزون بزنم ولی میخنده و مسخره میکنه...
به این نتیجه رسیدم فقط باید خودم مهم باشم. تلاشمو میکنم رسیدم به خواستم که چه عالی نرسیدم هم حداقل تلاشمو کردم...
شما هم یه رشته رو تا اخرش ادامه بده اونوقت میبینی چقدر باهات همراه میشه...
خوشبختانه الان شوهر من خوب شده. اوایل کلاس خیاطی همش میگفت تو ول میکنی ادامه نمیدی. موقعی که خواستم چرخ بخرم میگفت نخر الکی فقط میخوای پول بدی و اگه تو شش ماه دیگی نذاشتی کنار...
حالا الان خودش کار خیاطی داره میاد سراغ من. منم بهش یاداوری میکنم حرفا و کاراشو.. الان پشیمونه ولی به رو نمیاره...
وقتی یه لباس برا خودم میدوز خوشش میاد و کیف میکنه وقتی هم یکی تعریف کنه که از خوشحالی نمیدونه چیکار کنه...
اینا رو گفتم که به هدفت ادامه بدی مطمئن باش بعد یه مدت همه چی درست میشه
فقط از این شاخه به اون شاخه نکن...
حرف بقیه علی الخصوص خانواده شوهررررر اصلا برات مهم نباشه..