سلام خیلی دل گرفته من و شوهرم باهم خیلی خوب بودیم مثل دوتا دوست ولیمه ماهه نی نیم به دنیا اومده انگار ک ی آدمه دیگه شده اصن انگار من نیستم نمیبینه منو هر شب دعوا داریم کسی بوده مثل ما باشه؟؟ چیکار کردید ک مثل قبل شدید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بیچاره بچم اذیت نمیکنه که نخوابیدم شبا منم بهش توجه میکنم ولی اون عوض شده رمز گوشیشو عوض کرده ...
من که تاحالا یک بارهم گوشی همسرمو چک نکردم رمزش روهم نمیدونم وبهم ربطی نداره و بهش شک ندارم بدی هاش روهم تحمل کردم والان کمی بهتره ودارم میرم پیش مشاور که اشکالات زندگیم رفع بشه چراعوض شده شکدارید که باکسی رابطه داره؟؟؟ برید پیش مشاور وراهکاربگیرید وباسیاست ومحبت باهاش تعامل کنید ونذرامام جوادع کنید سریع گره ی زندگی تون برطرف میشه من تست کردم و بیشتر بخودتون وزندگی برسید واززیر زبونش بکشید دردش چیه
فکر نکنم هیشکی مثل من باشه دست تنها بودم نه مادری نه خواهری فقط شوهرم خوب بود ک نمیدونم چرا اینجور ش ...
برای زایمان منم همسرم کادونخرید حتی یه دسته گل و توبزرگ کردنش خیلی کمکم نکرد تازه ناراحتی اعصاب هم داشت وکتک و خسیس بودن و فحاشی هم داشت ومن نابود شدم منم تنهابودم وهم پدربودم هم مادرهمسرم حوصله ی گریه وبیماری بچه رونداشت وخودم شبها بیداربودم بالاسزش وتادوسال شیردهی داشتم خداروشکر پسرم دل دردی و بیمارنبود وارام بود و زایمان وبارداری راحتی داشتم فقط دوهفته کمی دل درد داشت که برای عصبانی نشدن همسرم ازمفاتیح دعابرای خواب نوزاد ازامام محمد باقر واسامی اصحاب کهف رونوشتم گذاشتم زیر سرش و ازهمون شب دیگه راحت خوابید الانم مسول درس ومدرسه ولباس ودکترش خودمم بااینکه نه ساله است همسرم یاسرکارهست یاحوصله ندارم دیگه همبچه نیاوردم که اذیت نشم الان همسرم بهترشده پسرمم بزرگ شده اما میرم پیش مشاور برای خودم وخمسرم ومیخوام همیشه کیفیت زندگیم بالا وبالاتر باشه
برای زایمان منم همسرم کادونخرید حتی یه دسته گل و توبزرگ کردنش خیلی کمکم نکرد تازه ناراحتی اعصاب هم د ...
خداروشکر که بهتره ایشالا همون بشه که میخوای
شوهر من خیلی خوبه یه ماهه به مشکل خوردیم شاید تقصیر من باشه راضی نبود جشن بگیریم براش کشمکشامون از اونجا شروع شد مامانمم ک بعد از جشن سکته کرد از شانس من بدتر شد