راستش من میخوام برم.
ولی امروز رفتم اونجا نگاه کردم.. تازه اجازه نمیدادن... یواشکی رفتم اتاقا رو نواه کردم... خیلی خورد تو ذوقم... ( در و دیوارا داغون و خراب اتاقا دلگیر و تازیک و کوچیک.. وسایبا قدیمی و ابتدایی... ملافه ها کثیف و کهنه... لباسایی که میدادن تن شون کنن کثیف و زشت... و بیریخت... و با چند تا زائو صحبت کردم.. نصفی راضی بودن نصفی ناراضی... موندم چیکار کنم