بخاطر ش چیا که نکردم، از خونوادم گذشتم، آخرش گفت مجبور نیستم تحملت کنم...خدای من چطور تونست
میشود روزی دوباره از ته دل بخندم!؟ چشمانم هر روز نبارد...ای روزگار فقط زندگی آرام و کنار مادر میخاهم، مرده متحرک نمبخاهم...شاهزاده رویاهام زندگیم را سیاه کرد...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تو دیگر خوب نخواهی شد ...تا آخر عمردرگیر من خواهی بودو تظاهر می کنی که نیستی...مقایسه تو رااز پا در خواهد آورد... من می دانم به کجای---قلبت--- شلیک کرده ام .... تو دیگرخوب نخواهی شد...