2777
2789
عنوان

خاطرات ترسناکی ک برای خودتون افتاده

| مشاهده متن کامل بحث + 212 بازدید | 31 پست

وقتی مجرد بودم خیلی می ترسیدم نصفه شب بود برق اتاقمو نمی خواستم خاموش کنمو بخوابم. چون می ترسیدم از تاریکی. بالاخره دیدم دارم می میرم بلند شدم به ترسم غلبه کنم و برقو خاموش کنم وسط اتاق بودم که یهو لامپ ترکید و ریخت رو سرم. منم فقط مامانمو صدا زدم با جیغغ 

  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قبلنا خونه ی مادربزرگم حمومش بیرون بود یعنی داخل حیاط بود داخل حموم  بودم یهو یه سایه ی ادم از شیشه ی حموم رد شد اونقدر سریع که هول کردم...بعدش که خارج شدم... زمین تازه شسته بود و کمی خشک شده بود صدرصد اگه ادم بود ردو پای می موند ولی من اثری از رد پا ندیدم....

خیلی برام اتفاقات افتاده خیلی زیادن...اونقدر که دیگع عادت کردم

میشه برام یه صلوات بفرستی؟💕🥺

یه وقتم خیلی وقتا دچار فلج خواب می شدم اون موقع فکر می کردم بختکه خیلی عذاب می گشیدم چون اتاقمو می دیدم ولی همراه با سایه های ترسناک و آدمای ترسناک و نمی تونستم تکون بخورم از وقتی راجع بهش خوندم تو نت هم کمتر اونجوری می شم هم چون می دونم چیه و خصوصیاتش چیه دیگه نمی ترسم

  
چطوری بود میشه توضیح بدی؟

بعدظهر با داداشم جلو تی وی درازکشیده بودیم داشتیم فوتبال میدیدیم من خوابم گرفته یهو حس کردم خیلی سبکم بلند شدم به داداشم نگاه کردم بعد یهو کنارشو نگاه کردم خودمو دیدم خیلی ترسیدم به داداشم میگفتم منو بیدار کن ولی اون عکسالعملی نشون نمیداد بعد یهو یه نفس عمیق کشیدم و بیدارشدم داداشم گفت چیشده چرا اینجوری نفس کشیدی یهو خیلی بد بود😟

پسرعموم مجرده از این آپارتمان خیلی کوچولوها داره می گه اغلب گربه می اومده تو چون من درو پنجره رو باز می ذاشتم و من مجبور بودم بیرونش کنم. طبقه همکف بوده خلاصه یه بار رو تختم دراز بودم دیدم باز گربه اومده رفته تو کمدم. گفتم ای بابا بلند شدم بیرونش کنم هرچی تو کمدو گشتم هیچی نبوده 

  

اوکی منم بگم پس

کلا به جن و موجودات مورالطبیعه اعتقاد ندارم بغیر از حیات بیگانگان

سره همین تو روستامون شرط بندی کردم که میرم ته دشت و میرم بغل درخت بزرگی ک همه میناسنش و یه سلفب میگیرم

توی راه فک میکردم دقیقا یه نفر هم قدم من داره میاد یعنی صدای دوتا قدم میشنیدم

وقتی هم رسیدم زیر درخت باد خیلی تندی میزد که کلی برگ رو اینور اونور کرد و کلا یه فضای فوق ترسناک

وقتی برگشتم دیگه صدای دوتا قدم نمیشنیدم

اخرشم نفهمیدم داستان چی بوده

پیک موتوری رستوران خدا
اما خدایی ترسناک ترین شخصیت فیلم ترسناکی ک دیدم همون راهبه تو کانجورینگ ۲ بود

ندیدم فیلمشو ولی توی لیست هست کلا هر فیلم که بهم معرفی شد باب میلم نبود یکیشم توطئه امیز یا کینه و انابل که واقعا چرت بودن...

میشه برام یه صلوات بفرستی؟💕🥺
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز