منم زورم گرفت و گفتم این چهار روز منو ول کردی ...کاش گفته بودی یه کم زنم رو هم ببرم بیرون اونم یه هوایی عوض کنه ..همش فکر خودتی
داد زد که من ولگردی رفتن با زن بلد نیستم و شدیدا دعوامون شد.بهم گفت برو خونه مادرت و طلاق بگیر! حالا میدونم طلاق بده نیستا ولی همین زبونش دل منو شکست . منم زنگزدم و مامانم اومد دنبالم ....ساعت یک شب!