2777
2789

خوب بود ولی اخرشو دوس نداشتم .میدونین خانواده ما عروسی جدا میگیرن ولی اخرش دامادو اقایون میارن پیش عروس دیگه ماهم مذهبی شنل پوشیدم کلاه شنلم روصورتم.بعد که مردا رفتن یکی نیومد این شنل منو دربیاره شوهرم منو ببینه.فقط کلاه رو از صورتم برداشتن دیگه کل لباسم زیر شنل پنهون بود .بعد ک مهمونا رفتن زن عموم اومد بردم اون یکی اتاق ی جفت لباس داد گفت لباس عروستو دربیار اینارو بپوش .دیگه منم عوض کردم بعد رفتم تو اتاق پیش شوهرم.خیلی ب دلم مونده کاش شوهرم منو تو اون لباس میدید .یا واسه دراوردنش کمکم میکرد .حتی موهامم زن عموم از گیره ها ازاد کرد.دیگه خیلی حرصم گرفت.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوب بود ولی اخرشو دوس نداشتم .میدونین خانواده ما عروسی جدا میگیرن ولی اخرش دامادو اقایون میارن پیش ع ...

منم لباسمو با کمک خواهرشوهر درآوردم منم دوس داشتم شوهرم کمکم کنه هیییییییی

لطفاً برای سلامتی تو دلیم یه صلوات می‌فرستی🥺🙏

تلخ ترین خاطره شب عروسی ام این بود ک دوست دختر شوهرم امد تو عروسیم دنبال من تا منو ببینه ک چ شکلیم و خواهر شوهرم ک میشناخت اونو باهاش دعوا راه انداخت و شوهرمم اونو دید و منم ک از همه جا بی خبر .بعد اون دختره شروع کرد ب گریه کردن و ... چون خانواده شوهرم اونو نمیخواستن اما شوهر سابقم عاشق اون بود .بعد تو جمع منو فحش داد ک اون دختره بخاطر تو داره گریه می کنه و ... منم کل شب و فقط گریه کردم با لباس عروس رفتم تو اتاق درو رو خودم بستم .تا چند روز بعد ک درخواست جدایی دادم 

تلخ ترین خاطره شب عروسی ام این بود ک دوست دختر شوهرم امد تو عروسیم دنبال من تا منو ببینه ک چ شکلیم و ...

ای وای چقدر بد

الان جدا شدی؟

لطفاً برای سلامتی تو دلیم یه صلوات می‌فرستی🥺🙏

ای وای چقدر بد الان جدا شدی؟

این قصیه برای ۷ سال پیشه .اره جدا شدم و الان دوباره ازدواج کردم .ولی اونقدر تو روحیه ام تاثیر گداشته ک الان ک الان تو خوابم اون اتفاق میبینم .من حتی نمیدونستم ک شوهر سابقم دوست دختر داره .شوکه بودم و بعد پیش همه فحشم داد با صدای بلند .اون موقع خونه مادرشوهرم بودیم برای این مراسم ک برادر شوهر میاد کمر قرمز میبنده برای زن دادلشش .با لباس عروس گریه کنون خواهرشومرم منو برد خونم .خونه خودم ک ۳ یا ۴ در با خونه مادرشوهرم فاصله داشت .

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز