قصد من از زدن این تایپیک فقط درد دل کرد نه و شاید درس عبرتی بشه واسه دختردایی که فکر میکنن خوشبختی فقط با ازدواج ممکنه.من ۱۳ساله ازدواج کردم و ۲تا بچه دارم از اول ازدواجم با همسرم به شهر محل کارش رفتم و ۷۰۰کیلومتر از خانوادهامون دور شدیم اوایل همسرم خوب بود ولی کم کم فهمیدم با توجه به شرایط که تنها زندگی میکرد با دخترهای زیادی رابطه داشته ولی همش به خودم گفتم اون دوران تموم شده و دیگه سمت کسی نمیره ولی بعد از تولد بچه اولمون من چون از خانواده دور بودم دچار افسردگی شدم توی همون دوران اتفاقی متوجه رابطش با دوس دختر سابقش شدم البته تلفنی بود و تازه شروع شده بود اون دوران خیلی بد بود که با مشاوره و قسم و اره همسرم بخشیدمش من دوران مجردی هیچوقت دوس پسر نداشتم و اصلا تو خانواده این موضوع خوبی نبود به خاطر همین من به کسی نگفتم از اون به بعد از همسرم چیزی ندیدم با هم اختلاف داشتیم ولی در حد معمول و طبیعی همه زوج ها
مطمئنم به زودی همه مشکلاتم تموم میشه و لبخند زندگی رو میبینم، چون از ته دل حضور خدای مهربون رو تو تک تک لحظه هام حس میکنم😍
شرايطتون سخته اينطوري نه شما زندگي ميفهمي نه بچه هات پرسو جو كنيد ببينين روانپزشك خوب اطرافتون كيه ب ...
همسر من از دوران کودکی زندگی پر از تشنجی داشته که متاسفانه الان من و بچه هام داریم تو اتیشش میسوزم و مسبب تموم ا ن تشنج ها مادرش بوده که من به خدا واگذار کردپ
مطمئنم به زودی همه مشکلاتم تموم میشه و لبخند زندگی رو میبینم، چون از ته دل حضور خدای مهربون رو تو تک تک لحظه هام حس میکنم😍