2777
2789

اونایی ک قبل ازدواج بوده و برای خوش گذرونی بوده اسمش عشق نبود، عشق ینی شوهرت بره سرکار و بخاطرت سخت کار کنه و همه چیز و برات فراهم کنه، عشق ینی بهت بگه ممنونم هستی وگرنه من برای کی پول میآوردم و اون میرفت خرید    

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بعد از اینکه عقد کردم اول من ازدواج کردم نه باهام حرف میزد نه جواب سلامم رو میداد و نه عروسی و نه مراسم ختم پدر شوهرم و نه مراسم برگشت از کربلام نیومد در صورتی که پدرو برادرای دیگش اومدن 

خدای من شکرت💟💚💜💞💝💚💜💞💚💜💞💜💜💞💚

عشق اولم که یادم نمیاد کی بوده.اصلا منظور از عشق اول کیه.مثلا توی دلت دوست داشته باشی طرف رو ولی اون اصلا ندونه و تو باغت نباشه هم عشق اول میشه؟اگر اونطوری منظورته یادم نیست کی بوده.اما اگر دوست پسر اولم بوده که 13سال پیش دیدمش تو خیابون تو عید هم بود رفته بودم صندل بخرم واسه عروسی پسر عمم که دیدم با نامزد یا زنش بود یعنی منو دید گرخید فکر کرد میرم میگم سلام دوست پسر سابق چطوری؟نامرد اینهمه سال دوست بودیم منم که جلف و ...نبودم خواستگاری هم که فرستادی مادر و خواهرت رو.نتونستی راضیشون کنی بدبخت بگی من دوستش دارم.خلاصه هز ترس اینکه من اینا رو جلوی خانمش نزنم کلش رو کرد تو یه مغازه زیر زمینی و  فرار کرد.منم فقط بهش پوزخند زدم.حالا قراره خونمون رو ببریم نزدیک خونه سابق اونا.نمیدونم هنوز اونجا هستن یا نه.برام هم مهم نیست.حوصله خودمم هم ندارم فکر کنم چه برسه اون ادم بی عرضه ترسو.از همون قرار گذاشتن و سر قرار اومدناش و دزدکی مثل زمان قبل انقلاب نانه نوشتن و گذاشتن زیر تیر برقش باید میفهمیدم بی عرضه تشریف داره اونهمه سال وقتم رو باهاش تلف نمیکردم.

ما ملت حسينيم
من جای شما بودم نمیرفتم . میخواهی خاطره ی عروسیش را تا آخر عمر به یاد بیاری؟؟؟!!!!

اخه پسر عموم خیلی سخته برام تو لباس دامادی ببینمش 

خدای من شکرت💟💚💜💞💝💚💜💞💚💜💞💜💜💞💚

بهترین حس دنیا اینه که عاشقش شده باشی به سختی بهش رسیده باشی چه گریه ها که نکردم چه شبا که تا صبح به عشقش بیدار نبودم.هنوز ندیده بودیم همدیگرو ولی عاشق هم بودیم.از هم دور بودیم خیییلی دور رسیدنمون به هم مثل یه رویا بود مثل یه آرزوی دست نیافتنی.بعد از دو سال نجواهای عاشقانه و نوشتن هامون برای هم به امید اولین دیدار بالاخره همدیگرو دیدیم و بیشتر شیفته ی هم شدیم.۶۰۰ کیلومتر بینمون فاصله بود.و هزاران هزاران مشکل.ولی به خاطر حس قشنگی که اسمش عشق بود همه رو به جون خریدیم تا همدیگه رو داسته باشیم.بعد از سه سال از اولین روز آشنایی با هم ازدواج کردیم.الانم پنجمین سال ازدواجمونه.پسرم کنارمون خوابیده و هنوزم که هنوزه عاشششقانه میپرستمش.هنوزم برام همون بتی هستش که وقتی حتی ندیده بودمش ازش تو ذهنم ساخته بودم.هنوزم همونقد آقا متین مهربون . عاشق...ببخشید طولانی شد حرف دلمو گفتم فقط دعا میکنم خدا این حسو مهمون دل همتون بکنه.

یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت .....آن یکی بیچاره دندان داشت اما نان نداشت..... آنکه باور داشت روزی میرسد بیچاره بود..... آنکه در اموال دنیا غرق بود ایمان نداشت... دشت باور داشت گرگی در میان گله بود . .. گله باور داشت اما من نمیدانم چرا باور سگ چوپان نداشت...... یک نفر پالان خر را در میان خانه پنهان کرده بود..... آن یکی با بار خر میرفت و خر پالان نداشت... یک نفر فردوس را ارزان به مردم میفروخت.... نقشه ها کو داشت در پندار خود شیطان نداشت.. ....هر کجا دست نیازی بود بر سویی دراز..... رعیت بیچاره بخشش داشت اما خان نداشت.........
او جگر گوشه هم از شير گرفت و من با همه پيرى پسرم ياد شعر محسن چاووشى افتادم البته برا منم صدق ميكن ...

مگه این شعر برا شهریار نبود 

‏یه جایی تو بچگیامون واسه آخرین بار رفتیم تو کوچه و با دوستامون بازی کردیم بدون اینکه بدونیم آخرین بار بوده  
نه عزیزم گذشته ش برام مهم نیست مهم الانشه که همه جوره پشتمه و دوستم داره هیچی برام کم نمیذاره. خب شا ...

خیلی خوشحالم که عاقلانه به داستان نگاه میکنی اصلش هم همینه... مهم اینه که الان تو رو داره و فقط تو توی دلشی... من خیلی بچگی کردم سر این قضیه خیلی شوهرمو اذیت کردم طفلک تا پام افتاد و اشک ریخت که من فقط تو رو میخوام ولی من.... ناراحتش کردم الان پشیمون بابت رفتارای بچگانم....

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز