سلام دوستان من بیستم تولدمه و سی سالم کامل میشه
حس و حالم یه جوریه نمیدونم خوشحال باشم از تجربه هایی که تو زندگیم کسب کردم یا ناراحت باشم از اینکه احساس میکنم دارم از نقطه ی عطف زندگیم عبور میکنم و رو به پیری میرم
وقتی فکرشو میکنم میبینم هنوز خیلی از کارهایی که دوست داشتم انجام بدم رو ندادم و از همه بدتر باید بیخیال خیلی از آرزوها و اهداف دیگه بشم
یه جوری دیگه باقی عمرم واسم مشخص شده و معلومه که چه راهی رو در پیش دارم این خودش هم یه آرامشی داره هم اینکه یه جوریه انگار دیگه اون هیجانهای قبل نیست
من زندگی بدی ندارم یه پسر چهار سال و نیمه دارم و مرداد ماه هم ایشالا دخترم به دنیا مییاد
مسلما مثل مادرم و خیلی از زنای خانه دار دیگه باقیه عمرمو باید وقف بچه ها و زندگیمون کنم ولی من واقعا اینو نمیخواستم
من از اون موقع که یادمه همش دوست داشتم تا اونجاییکه میشه درسم رو ادامه بدم سر کار برم و روی پای خودم بیاستم اما زندگی که الان دارم خیلی متفاوته
من کارشناسی دارم و واسه ارشد کنکور دادم حتی یه مدت مشغول به کار هم شدم ولی اصلا شرایط زندگیم اوکی نبود و مجبور شدم بیخیالش بشم
الان از این میترسم که اگه شصت سالم شد و دارم به زندگیم نگاه میکنم اصلا از زندگیم راضی نباشم و حسرت بخورم
البته تاحالاش خدا رو شکر خوب بوده امیدوارم از این به بعد هم خوب باشه
شاید هم واسه هورمونای بارداریم اینجوری غمگین شدم
به نظر شما در آینده چه زندگی بعد از سی سالگیم در انتظارمه لطفا افرادی که از سی سال بالاترن راهنماییم کنن