چند ساله ازدواج کردم اما باردار نشدم کلی دوار ودرمان هزار روش اما بی فایده بود این ماه هم بعد از کلی عمل سونو ودارو گفتم حتما باردارم که بازم نشد ناامید از آزمایشگاه برگشتم توراه کلی گریه کردم چن بارنزدیک بود تصادف کنم توراه همش با امام زاده ایی که توشهرمونه فکر میکردم هی ازش گله میکردم آخه قبل این داستانها رفته بودم زیارت وکلی قسمش دادم همینجور که میرفتم دیدم کل خیابونا بسته شده و از جاده ی فرعی باید میرفتیم باورتون شاید نشه ولی بخدا قسم کوچه ها منو رسوند در حرمش انگار میخواست تو بغلش گریه کنم آخه مسیر من کجا اونجا کجا.خیلی خوشحال شدم رفتم ویژه دنیا گریه کردم حرف زدم گلگی کردم ولی تهش خوشحالم که خدافراموشم نکرده
عزیزم پس شاید میخوان بهترین زمانش برسه ما که نمیدونیم صبورباش و توکل کن
برای سلامتی مامانم صلوات مهمونم میکنی ؟ممنونتون میشم خیلی دعا کردم ولی خواست خدا با دعای ما فرق داشت برای شادی روح مادرم دعا کنین لطفا 😔هیچوقت فکر نمیکردم اینو اینقد زود بگم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.