بچه ها مشکلاتم تمامی نداره...هفت ساله عروسشونم...دست از سرمن برنمی دارن...تا منو نکشن یا زندگیمو خراب نکنن دست از سرم بر نمی دارن....خسته شدم...دیگه نمی کشم...شوهرم یه گوشه کز کرده و بغض داره ولی به روی خودش نمیاره....آیا بنظرتون با قطع رابطه مشکلی حل میشه؟؟؟
مشکل کجاست؟
100درصد . اگه مستقلید .
مشكل چيه
بله چارش قطع رابطه است
چی شده خب؟
هرسال عید و مناسبت های دیگه کل خانوادشو دعوت میکنم،بهترین غذاها رو براشون میپزم ،چقدر احترامشون میکنم...ولی آنقدر از من بد میگه پیش شوهرشو و بچه هاش ...که پیش همه من یک شیطانم و اون یک فرشته مظلوم..هفت ساله من خبر ندارم...عیدم کوفتم میشه
واسه من که مادرشوهرم فرشتست و همشون خوبن رفت وامدمون کمه چون شوهرم معتقده اینجوری راحتریم اختلاف کمتره چه برسه به اون خانواده های پرحاشیه
اه اه بابا یه کم محکم باشید چجوری یه نفر دیگر تا این حد زندگی دوتا آدمو میترکونه وایسا جلوش با خنده جوری جوابشو بده که بره که بره اعتماد بنفس ندارید به خدا
خوب اگه ارامش دارین چرا که نه
بچه ها صبر کنید یه کم توضیح میدم الان...
امان از دست خانواده شوهر ک نمیزارن اب خوش از گلوی ادم پایین بره.خدا کنه هرکسی ظلمی میکنه ب خودش برگرده.منم همین مشکلو دارم خون ب دلم کردن
به نظرم بهتره با احترام و مودبانه حرفت رو بزنی و اعتراض کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز