سلام
هدف این تاپیک فقط و فقط شاید تشکر و قدردانی از کسانیه که بدون هیچ چشم داشتی کار و یا شغل هایی که همواره خطر دارن رو انتخاب میکنن و در موارد بحرانی تمام امیدمون به اونهاس و حتی شاید گاها باهاشون توی اون شرایط بد برخورد کنیم مثل پلیس؛اتش نشان؛اورژانس و ... لطفا اگر خاطره خوبی از این اقشار دارید تعریف کنید و از نظر من گفتن از خوبی باعث انتشار اون قضیه میشه
ضمنا دوستای گلم بنده متاسفانه با هیچ کدوم از این اقشار هیچ نسبتی ندارم و شغل خودم هم هیچ کدوم از این کارها نیست
پزشکان زحمت کش بخش اورژانس...خواهرم دچار گاز گرفتگی شده بود...تا هوشیاریش و تا حدی ب دست بیارن چقدر این دکترا زحمت کشیدن واقعا نگزان بودن
واقعا کار پرستارای بیمارستان ستودنی هست
اولیش رو خودم میگم با اجازه :
من و دوتا از جاری هام و پدر و مادر همسرم توی یه ساختمون زندگی می کنیم
امشب خونه خواهر همسرم دعوت بودیم اول یکی از برادر شوهر هام با خانوم و دخترشون اومد خونه برادر شوهرم برای کاری همسر و دخترشون رو گذاشت و رفتن بیرون به محض رسیدن به داخل خونه جاری بند متوجه صدای پایی شد که از طبقه بالا اومد و روشن شدن چراغ راه پله ها رو هم دید
چون منزل خواهر شوهرم خیلی نزدیکه ایشون تماس گرفتم و از مردای فامیل خواستن چون دزد اومده سریع بیان خونه (خونه ما و خواهر همسرم توی یه منطقه است) ما سریع اومدیم و من توی راه یه پلیس صد و ده زنگ زدم و تقریبا سه دقیقه بعدمامور مهربون پلیس با تلفن همراه من تماس گرفت و گفتند که توی راه هستن و تا کمتر از یه دقیقه دیگه میان و بنده نترسم و بلند اعلام کنم که پلیس توی راه هستش(که در صورت حضور دزد بترسه و بره)کمتر از چهار دقیقه مامورهای پلیس به خونه ما رسیدن تمام خونه رو گشتن و گفتن چیزی کم و کسر شده یا خیر و تلفن مستقیم کلانتری رو هم دادن بهمون خواستم از همینجا ازشون تشکر کنم بابت مهربونی و مسئولیت پذیری شون بابت تماسی که با بنده گرفتن و دلداری که از پشت تلفن چه اپراتور صد و ده و چه مامور پلیس به بنده دادن
عزیزم ممنونم که اینقدر قدر شناسی
من پرستارم امشب شیفتم خیلی خسته بودم الان یه لحظه اومدم اینجا پستت رو که دیدم کلی انرژی گرفتم.
ای جانم تنت سلامت دلت خوش من تنها امیدم زمان بستری به پرستارای نازنین بیمارستان کیان بود البته دکتر خودمم فوق العاده بود پرستارهای این بیمارستان با کمترین امکانات بهترین خدمات رو ارایه می دادن و هیچ پرستاری از این قاعده مستثنی نیست
مورد بعدی اتش گرفتن خونه برادر همسرم بود و حضور چند دقیقه مامورین اتش نشانی و باز کردن در بدون صدمه به اون و اطفاي حریق در کمترین زمان دستشون درد نکنه تنشون سلامت دلشون خوش
مورد بعد حضور خودم توی بیمارستان بود و حضور دلگرم کننده پرستارهای مهربون بیمارستان در تمامی لحظه ها کنار من و همه مریض ها
