منزل پدرشوهرم شهرستان هستن و از شهر ما چند ساعت فاصله دارن
هر بار میریم خونه پدرشوهرم برادرهمسرم و جاریم توقع دارن که بریم به اونها هم سر بزنیم اگه هم نریم گلایه میکنن و زنگ میزنن دعوت میکنن
ولی بارها شنیدم که خودشون امدن به شهری،که ما زندگی میکنیم ولی اصلا سمت ما نمیایین
مشکل من امدنشون به خونه مون نیست بلکه توقعی که دارن ما حتما بریم و احترام بذاریم و بهشون سر بزنیم
هه خب به نظر من خانمه که دعوتت میکنه
خب توهم دعوت کن
مگه بده که دوستون دارن؟!
بعدم شاید اونا وقتی میان شهر شما انتظار دارن مثل خودشون دعوتشون کنید
انقد حساس نباش خیلی بهتر از اینه که بهتون بی اهمیت باشن
بارها خودشون میان شهر ما ولی قایمکی میاد که من متوجه نشم چون نمیخواد بیاد خونه ما ..
یکی دوبار هم که امده با کلی اصرار برای یه وعده غذا مونده
رفت و امد خوبه نه اینکه ده بار بری خونه شون اون یه بار هم نیاد
خب این ی مسئله عادیه که وقتی شما ب شهرشون میرین بهشون سر بزنین و اگه نرفتین اونوقت شما رو دعوت میکنن وقتی هم که جاریت اینا میان شهرتون تو دعوتشون کن ک بدونه تو هم انتظار داری بهتون سر بزنن
منم شهر خودمون یک ساعتی فاصله داره.بیشتر اوقات ک میریم اونجا اقوام خودم دعوتمون میکنن
خانوماي گل گروه تل گرام چت بانوان داريم همه خانوم هستن هر كس مايل هست آيدي بزاره و بگه عكس آيديش چيه كه ما ادد كنيم و مطمعن باشيم درست ادد كرديم🌹مرسي بوس به لپتون
چون ما خونه پدرشوهرم میریم اونها متوجه میشن
ولی وقتی میاد شهر ما خونه برادرش میره که من خبردار نمیشم بعدا میفهمم اینقدر که بهش این موضوع رو.گفتم که میایی بهم اطلاع بده و نکرده که دیگه دوست ندارم تکرار کنم
و از اینکه اون اصلا نمیاد و من بخوام هر ماه که میریم خونه پدرشوهرم برم خونه ش حس خوبی ندارم
البته جاری بزرگتر هست از اینکه ما بخوایم بریم خوشحال میشه که بزرگیش رو جلوی خانواده همسرم به رخ میکشه
یکی دوبار هم که من بهانه اوردم نرفتم کلی به مادرشوهرم گلایه کرده که چرا نیومدن به ما سر بزنن
حالا شما جای من باشید چیکار میکنید
من هم میرم شهر خودمون فقط یکی دو روز اونجا هستم واقعا سختمه بخوام جز خانواده خودم پیش کسی دیگه برم واسه همین چراغ خاموش میرم و میام ولی عاشق اینم که مهمون بیاد خونم. هر کی رو میبینم دعوت میکنم. اگه جاری داشتم فکر میکردم تو جاری منی😂
