کارمندم
بخدا اینا رو باشرمندگی مینویسم
آخه این چه شوهری بود
از حقوقم یا پاگشا ها بهش پول میدادم خودشم گاهی پول دستش میآورد
با بدبختی و جنگ برامون خونه خریدن
رفت سرکار
انقد عر میزد روانیم کرده بود
بعد چند ماه اومد بیرون گفت میخوام درس بخونم نظام مهندسی قبول شم
بماند که چقدر خواهراش بی حرمتم کردن