قبول دارم که همه نوه هاشونودوس دارن ولی تو ایام عید که اومدیم خونشون نمیزاره بچه رو بغل کنم اگه بغلم باشه میادفورا از بغلم میگیرن یا اگه ببینه دارم غذامیدم قاشق روازدستم می کشه که خودش غذا بده.بچه رو بغل کردم بوسیدم فورااومدازدستم کشید گفت توبچتوهرچقدردوس داری من هزاربرابر دوس دارم جوری با بچه نه ماهه من برخورد میکنه که بچه فقط سمت اون بره اون رو بچه یه لحظه تو اتاق پیش من بود خورد زمین فوری اومدداخل گفت بلد نیستی از بچه مراقبت کنی .بچه پیش من که بوده هیچی نشده .کلا ناراحتم چکارکنم
نمیتونم اعتراضی کنم چون دعوا راه می ندازه.میترسم بچه بهشون وابسته شه چون خیلی ذوق میکنه
دیوونه ست.ولش کن.مگه میشه کسی بچه رو از مادرش بیشتر بدوسته
بیخیاللللللللل عیدم تموم. میشه
چند روز عیده بی خیال.بعد میری خونه خودت
باهم زندگی میکنید؟
با لبخند بگو شدین دایه عزیزتر از مادر
خررررررر
تو هیچی نمیگی بهش
من باشم چشاشو درمیارم که بچمو از بغلم میگیره میبره
خدا صبرت بده
بذار یه کم کارای بچه تو بکنه خودت استراحت کن😁
مطمئنا بچت تو رو ترجیح میده پس نگران نباش
یه مدت نبرش اونجا. وقتی هم می ری به بهانه ی باید شیرش بدم هی بگیرش ازش ببر تو اتاق درو ببند. سعی کن بچه رو اونجا بخوابونی. یا در نهایت با قاطعیت بگو خودم می تونم مامان جون شما بچه هاتونو بزرگ کردین وثتشه من لذتشو بچشم بدینش به من و بگیریش با جدیت ولی احترام
عزیزم اگ فقط تو عیده چیزی نگو ولی ادامه دار شد با خنده دلی جدی طوری ک بفهمه بهش بفهمون
وای منم مادر شوهرم رو اعصابمه . حالا که دوره رو اعصابه وقتی بیاد برای همیشه پیشم . دیگه تحملشو ندارم مجبور میشم جدا شم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
