اولا که به ایشون تسلیت میگم و انشالله خداوند بزودی جای بچشو براش سبز کنه و بهش شادی ببخشه
ایشون نوزاد سه روزشون شیر تو گلوش برگشته بود به سرعت نوزاد رو میرسونن بیمارستان ولی خب هرچقدر هم زود میرسوندن انسان تو سه دقیقه نفس نکشیدن خفه میشه و نوزاد ایشون بهشتی میشن
نکته ای که ضروری دیدم بگم خدمت مادرهای گرامی با توجه به اینکه نوزاد های که جدیدا بدنیا میان اکثرا رفلاکس خفیف تا شدید رو تجربه میکنن لطفا حتما حتما تجربه منو بخونید
👇👇👇👇👇
بچه منم تو یه ماهگی شیر برگشت تو گلوش هرچه زرم پشتش نتونست نفس بکشه سرو زیر کردم زدم پشتش نتونست فقط لحظه به لحظه کبود تر میشد و خودش رو کمونی کرده بود طفلی که بتونه یه ذره نفس بکشه
خدا نصیب نکنه میخواستم بهش نفس مصنوعی بدم میترسیدم همون لحظه که من دهنمو بزارم امکان داشته باشه یه لحظه بخواد نفس بکشه واسه همین فقط جیغ میزدم و میکوبوندم پشتش کل اینا تو دو دقیقه بود بعد شوهرم دسید دهنشو گذاشت دهن نوزاد یه محکم کشید داخل شیر و اینا اومد دهنش بعد دو تا نفسش داد برگشت بچه تا ده دقیقه بعد از برگشتن نفسش همچنان خودشو خشک و کمونی نگه داشته بودمیترسید که نتونه نفس بکشه
بعد از کبودی رو به سفیدی گذاشتت و بعد هم کم کم عادی شد ولی خودم تا یک هفته حالم خراب شد
خدای نکرده اگر چنین اتفاقی برای نوزاداتون پیش اومد سریع بهش نفس مصنکعی بدید
چون خفگی تو مدت کم اتفاق میافته و به بیمارستان نمیرسن
اونم نوزادای الان که نود درصدشون رفلاکسی هستن
بجای ترسیدن و فرار کردن و دویدن
فقط بهش تنفس بدید
😍😍
در ضمن حتما حتما موقع خواب بچتون رو به پهلو بخوابونید
اگرچه دختر من تو بیداری این اتفاق براش افتاد
پس مدت زیادی نوزادتون تنها نزارید حتی اگه اروم و داره بازی میکنه ( دست و ما زدن نوزاد منظورمه)
تاپیک اون خانم بزاربرم بخونم
من که هرروز خداروشکر میکنم پسرم هز نوزادی درومد
چه دلی داشتما
اه از دست این رفلاکس مزخرف ...پسرم سه سالشه وهنوز درگیرشیم
ممنون واقعا💚
چه عحب یکی بلد بود کمک کنه
نه که الکی به این و اون زخم بزنه
عزیز دل مگه بچه ک شیر پرید گلوش از پیشونیش با انگشت ماساژ نمیدی یا جلو صورتش(روبروی بینی و دهن)فوت نمیکنی
مادرِ بیچاره
برادر زاده منم تو روز شونزدهمش یهو تو بغل مادربزرگش اینجوری شد مامانشم بیرون بود کلی به پشتش زده بود و بچه برگشته بود این رفلاکس لعنتی چی از جون نوزادا میخواد آخه ؟ 😭
من خودم تا سه روز گریه کردم ، مادربزرگش که خودش ماماست ترسیده بود خیلی بد بود خیلی
