چییکار میکنید که وابستگیتون کم میشه یا اینکه بی تفاوتید به رفتاراش و اذیتم نمیشد راهکار بدین
منو شوهرم خیلی همدیگرو دوست داریم ولی از اینکه همش بهش بچسبم بدم میاد. حس اویزون بودن بهم دست میده
خودمو با هنر سرگرم کردم. وقتی مشغول کارم هستم خودش میاد پیشم
اقایون ازخانومای اویزون خوششون نمیاد
زمان زمان و خودتو دوست بدار
باید همونطور که هستیم و راحتیم رفتار کنیم
بدون ترس از اینکه نکنه با این رفتار از دستش بدیم
کم کم میبینید که همسرتون به سمت شما میاد
چون اعتماد به نفس بالایی رو در شما می بینهه
مام خیلی همدیگه رو دوست داریم اما دست و پای همو نمیگیریم، مثلا الان من با پسرام اومدم سفر و اون ماموریته
منو شوهرم خیلی همو دوس داشتیم اما خانوادش و خودش کاری کردن که من ازش فاصله بگیرم.هرچی فاصله گرفتم و بعد بچه دار شدیم بیشتر اومد سمتم.با ورزش و هنر و کتاب خودمو سرگرم کردم.
وابستگی از مهرطلبی میاد که ریشه در کودکی داره
چقددد خوب منکه همش با هاشم خودم دیگع خسته شدم از چسبندگیم بهش عادت کردم وقتی باهاش نباشم حس بددددی دارم و افسرده ام
کارامو موقعی میکنم که سرکاره ورزشم موقعی میرم که خوابه بقیشش همشششش با هاشم خیلییییی بده خودم متنفر شدم از خودم
پس چرامن اومدم خونه مامانم بااینکه باهاش حرف زدم گفت برو قهرکردهT_T
نمیاد سراغمم منم اذایش کرده اهنگ گذاشتم خونه بابام میخوام نیاد
من که خیلی وابسته ام ادای غیروابسته ها رو درمیارم نیام؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
